سختی های زندگی شما را مقاوم می کند : حکایت از

گلستان سعدی

دو درویش خراسانی ملازم صحبت یکدیگر سفر کردندی. یکی ضعیف بود که هر به دو شب افطار کردی و دیگر قوی که روزی سه بار خوردی. اتفاقاً بر در شهری به تهمت جاسوسی گرفتار آمدند هر دو را به خانه‌ای کردن و در به گِل بر آوردند بعد از دو هفته معلوم شد که بی‌گناهند. در گشادند قوی را دیدند مُرده و ضعیف جان به سلامت برده.

مردم درین عجب ماندند. حکیمی گفت: خلاف این عجب بودی آن یکی بسیار خوار بوده است، طاقت بینوایی نیاورد به سختی هلاک شد. وین دگر خویشتن دار بوده است لاجرم بر عادت خویش صبر کرد و به سلامت بماند.

چو کم خوردن طبیعت شد کسی را
چو سختی پیشش آید سهل گیرد

وگر تن‌پرورست اندر فراخی
چو تنگی بیند از سختی بمیرد

*******

باری ، سختی های زندگی شما را مقاوم می کند.دوست موفقی دارم که در تمام عمرش سختی کشید. او رنج هایی را متحمل شد که واقعا جان به در بردن از آنها جای تعجب داشت. گاهی افرادی نابخرد از او سوال می کردند : تو به چه امید زنده ای؟

میگفت: من بلایی نبوده که بر سرم نیاید! وقتی این بلاها را پشت سر بزارم دیگر هیچ چیز نمی تواند من را به زانو در بیاورد.

*******

امید باید تا کی ادامه داشته باشد؟

شکست وقتی است که آن را بپذیری! اگر به نبرد ادامه دهی شکست نخورده ای! زیرا که نبرد هنوز تمام نشده است. تا لحظه ای که هستید باید تلاش کنید برای رسیدن به آرزوها.

حبیب آتش پنجه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها